گاندی جمله قشنگی دارند که میگوید: انسان فقط با نان سیر نمیشود. آری یکی از بزرگترین نیازهای روحی و روانی انسانها نیاز به تأیید، محبت، عشق و توجه دیگران میباشد. مقدمتاً دو نکته لازم است بدانیم اول اینکه تکتک افراد بشر نیاز به محبت، عشق، پذیرش، توجه و قدردانی دارند. دوم اینکه این نیاز از تولد تا وقتی که زنده هستیم، از کودکی تا سالمندی وجود دارد و شاید پاسخ گویی به این نیازها به تناسب سن، جنس، موقعیت فرد تغییر کند.
و با توجه به آموزههای فراوان دینی میتوان اینطور استنباط کرد که یکی از بزرگترین اهداف دین بیدار کردن و ایجاد مهربانی، دلسوزی و عشق در دل پیروان آن دین هست و اینکه شخص دیندار را از بقیه متفاوت نماید. و دینی که نتواند این کار را انجام دهد، دین معیوبی میباشد.
خداوند متعال بزرگترین و مهمترین صفت خود را رحمن و رحیم معرفی مینماید. یعنی ذاتی که پر است از هرچه رحمت که میتواند وجود داشته باشد و مرتباً این رحمت را بروز میدهد و میبخشد. و رحمت او محدودیتپذیر نیست. (وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ) و ما انسانها که روح خدایی در ما دمیده شده باید خود را متخلق به این صفت کنیم و برای همین هم هست که خطاب به پیامبرش چنین بیان میکند: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿الأنبياء: ١٠٧﴾ یعنی ما تو را نفرستادیم مگر اینکه برای جهانیان رحمتی باشی. و هر کسی که میخواهد از این بزرگوار الگو بگیرد و پا جای پای او بگذارد. میبایست دلسوز جهانیان باشد. و با همه کس و همه چیز اعم از انسانها، حیوانات، جمادات مهربان و مهرورز باشد. لذا نگاه یک انسان پرورشیافته در دین باید اینجوری باشد که همهی ما به خانواده بزرگ بشریت تعلق داریم و تمام انسانها عزیزان خدا هستند. و عالماً و عامداً به دیگران نفع برساند. و از آنها ضرر دفع کند. و استراتژی زندگی یک مؤمن برای کسب ثواب، مهربانی و خدمت به انسانها بدون منّت، بدون ملاحظه هویّت و بدون سوء استفاده میباشد. و میداند که نجات اخروی آن وابسته به توجه به کرامت انسانهاست.
متأسّفانه ما انسانها را به خوب و بد تقسیم میکنیم که این تقسیمبندی سیاه و سفید مطلق، کاملاً اشتباه و غلط میباشد. وجود هر انسان آمیزهای از نیک و بد است، هر انسانی هر چقدر بد باشد، خصلت خوبی هم دارد. پس باید از بدیها آگاه باشیم و بر خوبیها تمرکز کنیم.
نگاه مهربانانهی خداوند هم همین هست. خوبیها را ده برابر میبیند و بدیها را منتظر بخشش و پاک کردن هست. در واقع ما با قدردانی از خوبیهای دیگران آنان را تشویق میکنیم تا خوبیهای بیشتری از خود بروز دهند. و به این ترتیب نیکی را در جهان هستی تقویت میکنیم.
نکتهی دیگر اینکه نفرت را با عشق پاسخ دهیم. وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ﴿فصلت: ٣٤﴾ اگر کسی به تو آسیبی رساند و یا به تو اهانت کرد از روی نادانی هست و او نیازمند خوبیهای توست. فرق انسان تربیتیافته در فضای دین با غیره در چیست؟ آیا جزء این است که او میتواند خود را کنترل کرده و عواطف و واکنشهای خودش را در اختیار بگیرد و رفتار و روابط اجتماعی خود را به صورتی که مورد پسند دین و اخلاق انسانی است درآورد و احساسات هیچکس را جریحهدار نکند.
منابع و ماخذ:
- زندگی یعنی قدر لحظهها را دانستن
- آن یگانه هستی
- جزوهی درس استاد بهرامینیا
- یادداشتهای قدیمی نویسندە.
نظرات